۱۳۸۹ مهر ۳, شنبه

خرگوش و لاک پشت



این داستان رو همتون شنیدید:


یه بار یه خرگوشه با یه لاک پشته قرار مسابقه می زاره.


با همه کار ندارم، خود خرگوشه هی لاک پشتو مسخره می کرد.


روز مسابقه رسید. مسابقه شروع شد. لاک پشت با آرامش، آهسته و پیوسته به راهش ادامه داد.


خرگوشه هی تند می کرد، هی کند می کرد.


نمی دونم، شاید خرگوشه هر بار که تند می رفت، عزمش رو جزم می کرد که تا آخر بره، بره و راحت بشه. ولی باز دنیا هی یه جذابیتی جلو پاش میزاشت. حالی برای ادامه کار نداشت.


من به آخرش کار دارم.


حس خرگوش بودن، بعد از برد لاک پشت خیلی بده. خیلی سنگینه.


نه به خاطر اینکه از لاک پشت عقب افتادی (التبه این هست) ولی این که از فرصت ها به خوبی استفاده نکردی خیلی بده. این که می تونستی برنده بشی ولی اشتباهای خودت باعث شد که مفتضحانه ببازی.


بلاگ آپ کردن من هم شده خودش یه داستان. خیلی از حرفا بهانست، ولی فکر می کنم همه از حال و روز من خبر دارید. تقریبا تهران نیستم. من سعی می کنم که این قرار رو بزارم: هر وقت تهران بودم، یه داستان بزارم تو وبلاگ. باز هم عذرخواهی از بابت تاخیرها!

این هم داستان هدهد و زاغ، یک نوستالژی فوق العاده

۱۸ نظر:

  1. برو بابا

    سالی به ماهی آپ می کنه
    میگه خرگوشم ! نمیدونم لاک پشتم ...

    حالا خوبه یکی هم بیاد اینجا کامنت بذاره نه خرس صورتی ای !؟ نه جدی خوبه !؟
    همینو می خواستی !؟

    هاهاها

    پاسخحذف
  2. هوالخلاق

    تاحالا از اين ديد نديده بودمش!!!
    ممنون... .

    پيوسته زي ... .
    ارادتمند : a min

    پاسخحذف
  3. خوب بابا من تا تهران هم هستم به زور آپ میکنم

    پاسخحذف
  4. پیوسته یا گسسته، با هدف حرکت کنی بهتره...

    پاسخحذف
  5. یاد یه شعر افتادم

    کم گوی و گزیده گوی چون در
    تا ز اندک تو جهان شود پر

    پاسخحذف
  6. سلام

    وبلاگتونو باز كردم خيلي تعجب برانگيز بود برام....

    چقدر به موقع بود اين پستتون....

    پاسخحذف
  7. ای بابا هی جلوی خودتو می گیری چیزی نگی.

    پاسخحذف
  8. به صابر خسروی:
    من که عذرخواهی کردم
    بعدشم من اصلا نمی فهمم، چرا باید هر شب ... نه هر دقیقه آپ کرد.
    خب باید یه موضوعی باشه که بلاگ آپ بشه دیگه
    ولی چشم سعی می کنم، زود به زود موضوع پیدا کنم

    پاسخحذف
  9. خدمت
    وقتی استادِ انواع دید ها، از آدم تعریف کنه
    این یعنی ...
    یعنی...
    یعنی خیلی
    من از تو ممنونم

    پاسخحذف
  10. به امیر سهرابی عزیز:
    ای بابا
    من اوضاع تو خبر دارم، تو از اوضاع کامل من
    هم دردیم داداش
    داستانو بچسب
    بی خیال

    پاسخحذف
  11. به دوست گرامی:
    آفرین
    خوشم اومد
    ولی دور و بر ما پر از آدمای با هدفه
    من که خیلی سراغ دارم
    هدف وجود داره
    ایمان و تعهد، حلقه های مفقودن
    باید بگردم
    باید بگردم ببینم کجا میشه این دو تارو گیر آورد
    ایمان به هدف
    تعهد در رسیدن به هدف
    حتما پیدا میشه
    مطمئن باشید هر موقع پیدا شد، میگم
    ممنون
    کلی این داستان رو جلو بردی

    پاسخحذف
  12. به سرکار خانوم هزار انتظار گرامی:
    احسنت
    دقیقا همینه
    خوبه حداقل به تیکه اولش پایبندیم؛ کم می گیم
    حالا تا به گزیده گویی برسیم
    ان شا الله خدا کمک کنه
    ممنون

    پاسخحذف
  13. به سرکار خانوم نه چندان غریبه گرامی:
    این پست خیلی وقتا برای خیلی ها به موقع ست
    این پست فقط مشکل رو بیان کرد
    باید دنبال راه حل کوشید
    به سختیش می ارزه
    ممنون
    ممنون

    پاسخحذف
  14. به مصطفی عزیز:
    ای بیت خیلی باحال بود
    دستت درست
    کلی خندیدیم
    ما زنده از آنیم که اصلا نخوابیم / بوفیم که خسبیدن ما ها عدم ماست

    پاسخحذف
  15. خدمت صنوبر:
    من مگه این جا جلوی خودمو گرفتم؟
    توی این وبلاگ من جلوی خودمو نمی گیریم
    هر چی باید بگم رو میگم
    اونن چیزی که شما مد نظرته، اون دلیل داره
    خیلی واضح هم هست
    وقت تلف کردنه
    ولی ممنون

    پاسخحذف
  16. بله الان یادم اومد که کامنت دومی من مخاطب نداره
    مخاطب کامنت دومی من جناب حمید مرآتی عزیزه
    البته اون جا اشاره کردم که استاد انواع دید ها
    دیگه فکر می کنم که همه متوجه شدن همون بالا
    این محض احتیاط و عذرخواهی بود از حمید گرامی

    پاسخحذف